باران عشق
LOVE RAIN
نوشته شده توسط : ☂مَهدیبا (MahDiba)♂♥♀♥♠



عصرایران ؛ جعفر محمدی (سردبیر عصرایران): هیچ چیز آدمی را به اندازه "نادیده گرفتن شعور"ش آزرده نمی کند. این نکته ای است که گویا خیلی ها نمی خواهند بدان گردن نهند و ای بسا تصور می کنند خودشان انسان های آگاه، تحصیل کرده و با شعوری هستند که سوار بر ماشین زمان، به گذشته ها رفته و به مردمانی بدوی و جاهل و بی خبر از همه چیز رسیده اند!

این روزها، گران شدن کالا و خدمات، یک پدیده عادی شده است و مردم خسته از گرانی ها، حتی نای پرسش از میزان گرانی ها را نیز ندارند جز اینکه تا آنجا که می توانند صورتحساب ها را پرداخت می کنند و بعد هم به دنبال کاهش یا حذف برخی اقلام از سبد خانواده هستند: از گوشت گرفته تا لبنیات و از سفر تا نو نوار کردن خانه هایشان!

هر چند این گرانی ها آزار دهنده هستند و گاه به معنای واقعی کلمه "خانمان سوز" (اثرات فقر در طلاق و فحشا و سرقت را به یاد بیاورید)، اما آزار دهنده تر از همه این است که یک عده می کوشند آنچه "اظهر من الشمس" است را کتمان کنند و در روز روشن و در حالی که با مخاطب خودشان زیر اشعه تابان خورشید نشسته اند، بگویند: "به به ! چه شب زیبایی !" و بعد هم در حالی که دستانشان را بر روی پیشانی سایه بان کرده اند تا خورشید چشمانشان را نزند، شروع به استدلال می کنند که الان شب است.

با مروری بر ادبیات و رفتارهای برخی مسوولان و نهادهای مسوول در قبال گرانی ها، شاهد آنیم که نه تنها هیچ کدام مسوولیت گرانی ها را بر عهده نمی گیرند، بلکه به لطایف الحیل، سعی در انکار و کتمان و فرافکنی دارند:

1. انکار و پاک کردن صورت مساله

برخی مسوولان، اساساً دست به تکذیب شان خوب است. وقتی رئیس جمهور در اوج تورم و در حالی که کمر مردم زیر بار گرانی های شکسته، با خونسردی می گوید تورم تنها 6 درصد است و یا زمانی که گرانی ها را منکر می شود و آن جمله تاریخی "سر کوچه ما ارزان است" را بیان می کند یا هنگامی که وزیر راه و شهرسازی، می گوید که مسکن گران نشده، آیا به جز انکار واقعیت ها و پاک کردن صورت مساله، نام دیگری بر این رفتارها می توان نهاد؟ اگر نام دیگری می شود نهاد آن نام دیگر "نمک بر زخم پاشیدن" است.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
2. کوبیدن قیمت سایر کشورها بر سر مردم

این هم روشی است که برخی مسوولان بدان علاقه وافری دارند. خدا نیاورد روزی که فلان مسوول خبردار شود در فلان کشور قیمت مثلاً بنزین یا تعرفه مکالمات تلفنی از ایران بیشتر است! از فردایش این موضوع را همانند چماق بر سر مردم خودمان می کوبد که "نگاه کنید در فلان آباد قیمت ها دو برابر اینجاست!" و البته نمی گوید که در آنجا، اگر مثلاً بنزین دو برابر است، قیمت خودرو یک سوم اینجاست و جاده ها و خیابان هایش استاندارد هستند و ملت برای پیدا کردن یک جای پارک در معابر پایتخت، جان به سر نمی شوند!

3. کم فروشی با قیمت سابق

این طرح خلاقانه(!) مخصوصاً در ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها مورد توجه قرار گرفت و برای این که به خلق الله بقبولانند که هدفمندی باعث گرانی نمی شود، از حجم محصولات کاستند و مثلاً شیر 900 گرمی را در همان بسته های شیر یک کیلویی و با قیمت سابق به مردم فروختند یا از تعداد برگ های دستمال کاغذی کاستند و ... و در این میان، مسوولان هم با لبخندی رضایت آمیز ندا در دادند که دیدید با طرح هدفمندی گرانی پیش نیامد و پیش بینی های منتقدان غلط بود؟ (البته بماند که بعداً قیمت ها چنان بالا رفت که با کاستن 100 گرم شیر و کم کردن 10 برگ دستمال هم نمی شد شوی ارزانی را ادامه داد!)

4. تغییر تعریف

این هم برای خودش حکایتی دارد و از ابتکاراتی است که ای بسا تنها به مخیله مسوولان ایرانی خطور می کند. نمونه اش همین مخابرات خودمان است که قیمت مکالمات را اصلاً تغییر نداده و هر پالس را همچنان 44.7 ریال محاسبه می کند. فقط یک تغییر کوچک (!) در تعریف پالس داده اند:
تا پیش از این هر پالس تماس از تلفن ثابت به ثابت از ساعت 6صبح تا یك ظهر 134 ثانیه، از ساعت یك ظهر تا 21 شب میزان 159 ثانیه و از ساعت 21 تا 6 صبح میزان 193 ثانیه بود اما برای اینکه قیمت هر پالس تلفن افزایش نیابد، تعریف پالس را تغییر داده اند و از این به بعد به هر 120 ثانیه یک پالس می گویند و البته تأکید مؤکد می کنند که قیمت همان 44.7 ریال است!

تغییر تعریف البته در این مملکت، مسبوق به سابقه است: تغییر تعریف تورم، بیکاری و به کار بردن ادبیاتی نظیر "تعدیل نیرو" برای اخراج های گسترده و "تعدیل قیمت ها" برای گران کردن و ... !

5. ارزان شد!

جنس، هزار تومان می رود رویش، آقایان و رسانه هایشان سکوت می کنند و وقتی از آن هزار تومان افزایش یافته، 20 تومانش کم می شود مصاحبه می کنند و کلاس می گذارند که بازار را کنترل کردیم و قیمت ها را پایین آوریم! مراجعه ای به آرشیو سخنان مسوولان بانک مرکزی در باب مدیریت شان بر بازار سکه و ارز مشتی از این خروار را عیان می کند.

6. فرافکنی ؛ شاه کلیدی که به همه درها می خورد!

وقتی هم که آش آنقدر شور می شود که با انکار و تغییر تعریف و کم فروشی و ... کاری از پیش نمی رود، نوبت به "شاه کلید" می رسد: فرافکنی!
در همین بحران اخیر ارز که ظرف چند روز، یک سوم از ارزش پول ملی کاهش یافت و همه عالم و آدم متحیر از افزایش قیمت ها شدند، آقایان ترجیح دادند به جای مسولیت پذیری، همه چیز را به گردن پیامک هایی بیندازند که قیمت های موجود را اعلام می کردند! و یا در سایر گرانی ها مانند قیمت مسکن، از دست هایی سخن بگویند که در کار دولت ایجاد اختلال می کنند و نام هایشان هم در جیب رئیس جمهور است!

بعد از تحریر :
آقایان و خانم های مسوول! از گرانی های روزمره تان سپاسگزاریم! همین ما را بس است، در ضمن هیچ مسوولیتی هم متوجه شما پاکدستان نیست (!) ولی شعورمان را نادیده نگیرید و بر زخم گرانی ها، نمک اهانت نپاشید.

از چند روز گذشته که بحث افزایش ناگهانی قیمت نان در کل کشور مطرح شده نانوایی های شهرهای غرب استان تهران خلوت شده و به گفته یک مادر سرپرست خانوار از این پس باید اشک را بر سر سفره کودکانم بگذارم.

به گزارش مهر، کلمه نداشتن برای انسانهای مرفه جامعه شاید لغتی غریب باشد و شاید خیلی ها با موج گرانی کنار بیایند یا به عبارتی آن را دور بزنند اما مفهوم نداشتن را کودکان بی سرپرست و خانواده های نیازمند به شدت لمس می کنند و هر زمان تومانی بر قیمت محصولی اضافه می شود آنان خون به جگر می شوند.

روزی که موضوع پرداخت یارانه ها مطرح شد خیلی ها از آن حمایت و خیلی ها با آن مخالفت کردند و بسیاری از حامیان خواستار تدبیر درست در اجرای صحیح این طرح ملی وعظیم بودند.

شاید خیلیها پیش بینی می کردند که اگر کوچکترین اشکالی در برنامه ریزی اجرای این طرح از ابتدا وجود داشته باشد و خشتها کج نهاده شود بار به مقصد نرسد.

طرح اجرایی شد و در گامهای اول افزایش نرخ گاز، برق، آب،‌ سوخت و ... شکی بر مردم وارد آورد که موضوع قبضهای ۱۰ و ۲۰ میلیون تومانی در شهرهای شمالی به تیترهای اول رسانه های کشور تبدیل شد.

مردم قدرشناس و ولایی نظام جمهوری اسلامی ایران به امید آبادانی بیشتر کشورمان تورمها را نادیده گرفته و با گرانیها کنار آمدند.

در این میان نیازمندان و فقرا و زنان سرپرست خانوار فشارها را بیش از دیگران تحمل کردند فشارهایی که مرفهین را نیز به گله و شکایت واداشته بود و آنان را می توانست از پا در بیاید.

گیلاس رویایی در ذهن کودکان نیازمند

ماه ها گذشت، افزایش قیمت شیر، گوشت، مرغ، میوه و ... نیز مزید بر علت شد اما باز هم مردم چون شرایط حساس کشور و موضوع تحریمها را به خوبی درک می کردند،‌ لب به گلایه نگشودند و تنها در پی افزایش نظارتها از سوی مسئولان برای کنترل قیمتها شدند، قیمتها کنترل نشد و گیلاس هفت هزار و ۴۰۰ تومانی به رویایی برای کودکان فقیر تبدیل شد.

نیازمندان از خوردن بسیاری از اقلام چشم پوشاندند، میوه های بهاری را تجملی دانسته و صرف نظر کردند، گوشت را به بهانه داشتن تب کنگو از سفره های بچه هایشان حذف کردند و از خوردن پروتین حیوانی صرف نظر کردند و .... از کنار خیلی محصولات خوراکی گذشتند و به نان و پنیر و سبزی دل خوش کردند.

اما دیروز خبری شنیدند که نان را نیز از سر سفره خیلی هایشان حذف می کرد، لواش ۱۶۰ تومانی، سنگک ۶۰۰ تومانی، بربری ۵۰۰ تومانی، تافتون ۳۰۰ تومانی دلهره و استرسی در نگاه زنانی انداخته بود که در صف نانوایی به امید خرید چند قطعه نان برای فرزندان یتیم خود می خواستند بخرند.

پیرزنی در صف نانوایی در رباط کریم در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: سنگک دانه ای ۶۰۰ تومان باید از سبد کالای من و همسرم حذف شود چون همسرم از کار افتاده و توانایی کار کردن ندارد و حقوق بازنشستگی هم نداریم و با کمک کمیته امداد زندگی می کنیم و قدرت مالی ما بسیار کم است.

بالاخره نان گران شد، امید است به بهانه افزایش قیمت نان سایر کالاها و مواد خوراکی افزایش قیمت نداشته باشد که آنوقت کنترل و نظارت بازار بسیار سخت و سخت تر خواهد شد.



:: بازدید از این مطلب : 1129
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 23 تير 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








دوستان عزیز برای بهتر شدن مطالب از پیشنهادات و انتقادات خود مرا آگاه سازید. م ب مهدیبا